جمهوری اسلامی بعد از تنبیه توده ایها، مسلمانتر و مطیع ترشان کرد. هر کدام از این آشغال کلّه های اسلامی که برنده بازی "انتخابات" باشد فرقی نمیکند. سرنوشت جمهوری اسلامی در خود، روند معینی را دنبال میکند. جمهوری اسلامی رو به سرنوشتی میرود که برایش مقدر است. اگر نیروی قَدَر دیگری از پایین سرنوشت جمهوری اسلامی را طور دیگری تعیین نکند، عاقبتش بی برو برگرد سناریوی سیاه است. تمام آنهایی که به این دور تسلسل افتادن جمهوری اسلامی دارند مدد میرسانند دارند به سرنوشت مقدر جمهوری اسلامی یعنی به تباهی و سیاهی کمک ميکنند. توده ایسم ناگزیر است تا آخر این تباهی با جمهوری اسلامی برود. در نبود جمهوری اسلامی چیزی برای ″ اصلاح کردن″ برایشان باقی نمیماند.
این دور دوم اوجگیری تخاصمات داخل حکومت است. جمهوری اسلامی بابت هربار عبورش از بحرانهاى سیاسی، شکننده و شکننده تر میشود. حکومت اسلامی بواسطه مجموع نوسانات سیاسی و اقتصادی بدنبال بیست و هشت سال سیاست سرکوب و ارعابِ پایین و چانه زنی در بالا بیشتر از این گنجایش سیاسی ندارد. ظرفیت چانه زنی در بالا تکمیل است. ″مصباح یزدی″ از پابوسان ویدئو دار ″مقام معظم″ است. مصباح در جلسه ای فتوا صادر کرده و با استناد به آیاتی در سوره ″بقره″، مستقیماً از قرآن ″کد″ آورده که تقلب در رأی واجب الوجوب است. این دیگر زبانحال زینب در کربلا نیست. فتوا و گفته های به بیرون درز داده شده او تصویر روشنی ازعمق تخاصمات به دست میدهد. دعوا بر سر مدرک کردان نبود. این ″قالتاق بََبو″ اینجا خفّت و حقارتش را نشان مردم دادند. مدارک ″عالیه″ همگیشان تقلبی است. این را کردان بهتر ازهمه میداند. ″حاج محسن″ هم مدرک دکتریشان را از ″جبهه″ آوردند. کردان فکر کرد وقتی همه اش تقلبیست دیگر مهر و امضاء به چه درد میخورد. دعوا بر سر این بود که وازرت کشور دست چه کسی باشد. ″انتخابات″ در پیش بود. منتها جناح حاکم یک تلفات داد درعوض یکی قالتاقتر از کردان سرکار گماشت.
خامنه ای دیگر نمیتواند نقش ″مقام معظم″ را در دستگاه سیاسی ″شل کن سفت کن″ بارگاه اسلامی، خوب اجرا کند. رئیس جمهور″منتخب بداخلاق″، رقیب دیگر و بویژه ″غایبین و آبروهای اسلام و امام و نظام″ را جلوی انظار مردم دزد و کلاش خطاب میکند. اینها انتخاب شده های حکومت برای دعوا هستند. مشکل رفسنجانی دیگر ″گنجی″ نیست که راحت قورتش بدهد تا جایی که همپالگیهای گنجی هم از این بابت ملامتش میکنند. گنجی امام را با اشقیا عوضی گرفته بود. رکن معروف به ″بدتر″ حکومت مافیا بدون تعارف جلوی او و دار و دسته اش درآمده. احمدی نژاد هرچه دروغگو باشد این حرفش کاملاً درست است که تکرار میکند، او نتیجه بیست و چهارسال حکومت آنهاست. دولت احمدی نژاد بنا به اعتراف همۀ ″اصلاح طلبان″ داخل و خارج حکومت، همطراز مرکز فرماندهی چهل دزد بغداد و مصداق بارز ″اقتصاد اسلامی سرمایه″ و دستاورد بیست و هشت سال حکومت اسلامی است. غیر از این است؟ ناطق نوری هفت خط و رفسنجانی این ملای خرزرنگ که زمانی خودش اینها را مأمور میکرد اینجا و آنجا آدم بکشند و از این بابت خودش را در بهشت با ″حسن مجتبی″ همسایه دیوار بدیوار به حساب میاورد حالا خود پروده هایش دلارهایش را شماره کرده دارند. خود کرده را تدبیر نیست. آقا محسن رفسنجانی که توی آن مملکت صاحب خیلی چیزهاست به احمدی نژاد اعتراض کرده که احمدی نژاد و گنگ مربوطه روزگاری نه چندان دور خیلی برای ″بابا″ احترام قائل بودند. حالا چرا اینمهمه دریده شدند؟ اتفاقاً همه داستان همین جاست. حالا دیگر موقع سهم خواهیشان است. دیگر احترام قائل نیستند. رسم گانگستریسم همین است. اسلامی و غیر اسلامی ندارد. آقا محسن و حاج محسن دوتایی کنار هم منافعشان درخطر افتاد. رفسنجانی به همدستی پسر آخوند خزعلی ″افشاء″ کرد که احمدی نژاد و حسین شریعتمداری دکتر سامی را کشته اند. این قبل از خط و نشان کشیدن احمدی نژاد برای آنها در تلویزیون جمهوری اسلامی بود. معمولاً توی هر زبانی برای اینجور تلافیها یک اصطلاح خاصی وجود دارد. اینها انگار ″تازه کشف کردند″ که دکتر احمدی نژاد لات عربده کش سرِ گذر است. دکتر سامی یک صدای معترض و رادیکال بود و در جامعه احترام داشت. در آن شرایط سیاسی به آن صورت و در محل کار کشته شدنش هر انسان شریفی را سخت آزرده خاطر کرد. آنزمان رفسنجانی پیش احمدی نژاد و شریعتمداری سخت احترام داشت.
هردو محسن باهم به فامیلی ″گنگ رفسنجانی″ متعلقند. حاج محسن وزیر جنگ بابای آقا محسن است. او هرچند که دکترایش را هم در″جبهۀ هق علیه پاتیل″ اخذ نمود در رشته ″اقصاد مدرن″ نیز نظریات ترکش نخورده و با دیانتی دارد. حاج محسن وسط کمپینی که هرکه بیشتر شل بدهد بیشتر رأی میاورد، رفته تند و تند هرچی آیت الله غاشیه توی سوراخ سنبه های قم و سراسر مملکت بوده از سوراخش بیرون کشیده و نشان مردم داده. انواع ریش دوشاخه، ریش پهن، عمامه بزرگ و عمامه قیطونی. ایشون که چاکر همۀ پهلوونهای″قدیم″ است در رشته ورزش هم برای مملکت ″برنامه″ دارد. از ″جبهه″ که برگشتند تا حالا داشتند برای امروز مملکت ″برنامه″ میریختند. البته حاج محسن حواسش هست. او آیت الله ها را نشان مردم نمیدهد. نشان ″سپاه پاسداران سرمایه اسلامی″ میدهد. آیت الله ها مراجع فکری بخش بزرگی از ″سپاه پاسداران سرمایه″ اند. ″انتخابات″ و انتخاب شدن چندان مد نظر حاج محسن نیست. او دارد خودش را برای اوضاع بعد از آن آماده میکند. اصل ″برنامه″ حاج آقا همین است.
احمدی نژاد و گنگهای مربوطه که درگذشته نه چندان دور احترام زیادی برای رفسنجانی و ناطق نوری قائل بودند، دارند به سران جمهوری اسلامی و یاران اولیه امام یاغی میشوند. ″مقام معظم″ درموضع قناسی گیرکرده. امکان بیعت گیری از دو و حتی سه طرف به مراتب غیر محتملتر از گذشته است. احمدی نژاد و گنگهای مربوطه، بدنه و بخشهای پایینی سپاه پاسداران، بسیج و بعضاً قوای انتظامی را به شدت تحت تأثیر خود دارند. لمپنیزم ناشی از تلاشی بخشی از جامعه نیز در کسوت بسیج و لباس شخصی، بیشتر بدست تیپ احمدی نژاد ارگانیزه میشود. نه تنها ازمیان برداشتن آنها برای گنگ رفسنجانی ممکن نیست بلکه وجودشان بلاواسطه به حیات و مماتشان بسته است. کنار گذاشتن احمدی نژاد به هیچ عنوان به معنی کنار گذاشتن احمدی نژادیسم و پایان کار آنها نیست. اگر″انتخابات″ را از سر بگذرانند و جنگ و جدل بر سر نتیجه و اتهامات دوجانبۀ در تقلبات با توجه به وضیعت مناسبتر گنگ احمدی نژاد در رکب زنی به حریف، ″به خیر″ گذشت و نتیجه نهایی به نحوی حاصل شد. بعید است امیدوار باشند فرصتی دست بدهد تا بنشینند زیانهای قابل ملاحظه وارده به ″نظام مقدس″ در خلال ″انتخابات″ را شماره کنند.
چه بخواهند چه نخواهند احمدی نژاد رئیس جمهور حکومتشان است. القاب و صفات شنیعی که به او نسبت میدهند اگر از جانب مردم بود برایشان چندان مسئله ای نبود. وقتی خودشان تا ایندرجه لمپن بودنش را به رخ مردم میکشند، دیگر تف سربالا بدون یکدرجه انحراف است. دراثنای ″ شور و حالهای انتخابات″ اینبار برخلاف دوره های گذشته که پای سپاه پاسداران و قوای نظامی چندان در میان نبود، بارها نامش به میان کشیده شد. جماعت ″اصلاح طلب″ تا کنون بارها راجع به دخالت سپاه در امر ″انتخابات″ اظهار نگرانی کرده اند. ″مجاهدین انقلاب اسلامی″ اخیراً یک بیانیه چندین صفحه ای در مذمت دخالت سپاه پاسداران در ″امور سیاسی″ و ″ انتخابات″ انتشار داده است.
از اصولگرای تیپ حاج محسن گرفته تا خاتمی در گنگ هاشمی رفسنجانی ثبت نام کرده اند. کروبی هنرش این است که بخشهای ″لیبرال فقهی ها″ و تیپ بازرگان و نهضت آزادی، جبهه ملی و کلاً ملی- اسلامی ِ ″غرب دیده″ را به دنبال گنگ رفسنجانی و شرکاء ریسه کند. با این وجود، شیخ کروبی این روزها برای توده ایها زیادی ″لیبرال″ میزند و دوز خط امامی اش کم است.
سهمشان را چهار ساله نمیتوان داد. طبق محاسبات احمدی نژاد ″بیست سال″ دیگر طلبکارند. ناطق نوری و دزدهای دور و بر او هم اینروزها دارند زرداب تلخ قورت میدهند. مسئله رأی و ″انتخابات″ تا آنجایی که به جمهوری اسلامی مربوط میشود، بنا به مضمون اظهارات احمدی نژاد چیزی بجز سهم خواهی نیم دیگری از مأموران و آدمکشان دیروز رفسنجانی و ناطق نوری و طوایف و شرکاء از ″انقلاب اسلامی″ نیست. احمدی نژاد آنها را خوب میشناسد که در مقابلشان تا این حد دریده ظاهر میشود. شوخی هم ندارد. وانگهی بخش قابل ملاحظه ای از میلیتاریسم اقتصادی- سیاسی جمهوری اسلامی پشت گنگ احمدی نژاد است. جنگ اینهاست با رفسنجانی و گنگهای توابع و ″اصلاح طلب″ ش. هر دو به پشتوانۀ میلیتاریستی حکومت اسلامی و تنها نگهدارندۀ دستگاه اسلامی در قدرت، نیاز مبرم دارند. با سرکار آمدن هر جناحی صفبندیهای جدید داخل حاکمیت با تهدیدها، افشاگریها و سازشهای ناپایدار ادامه یافته و بالاخره شاخ و شانه کشیدنها و زد و خوردهای ″فیزیکی″ در میانشان بالا میگیرد. همزمان، جنبشهای اعتراضی و مطالباتی رادیکالتر و قطبی تر میشوند. موسوی و کروبی برای مقابله با رقیب به بالا رفتن تب سیاسی جامعه تن داده اند و این اتفاقاً به ضررشان تمام میشود. راحت نمیشود مردم متوقع تر شده را به خانه هایشان فرستاد. جوانان نوار سبز به دست در خیابان برای ″انتخاب″ شدن آقا میرحسین میرقصند. آقا میر حسین! میتوانند برقصند؟ یا قرار است تنها همین چند روز را برقصند؟ آقا میرحسین! نشانه بردگی زن روی سرش زیادی سُر میخورد. سُر بخورد بیافتد همچنان که حلقه گوش بردگان افتاد یا کمافی السابق با ″توسری″ سرجایش محکمش میکنید؟ یا شاید تنها قصد دارید با روسری گلدار و کیف دستی ″ساخت وطن″ مزّینش کنید!
به حکم اقتصاد ″ورشکسته به تقصیر″ جمهوری اسلامی که دیگر همۀ ″اصلاح طلبها″ از دم به آن معترفند، میلیونها انسان در آن مملکت هرروزه از فرط نداری رنج میبرند و صدمه میبینند. میرحسین و یا هر کسی که گماشته شود با اقتصاد سرمایه اسلامی که به فلکزده ترین وضع ممکنش درآمده و تشکیلات مافیایی سیاسی و اقتصادی موجود و تخاصمات فزاینده و پرده دریده در برابر هم، ناگزیر است یا خود تسلط میلیتاریسم را دوچندان کند و یا دست را به آنهایی که عهده دارش میشوند واگذار نماید. حکومت اسلامی را بدون زندان و ارعاب چگونه ممکن است نگاهداشت؟
بازداشت و رها کردن حسن عباسی رئیس ″دکترینال امنیت جمهوری اسلامی″ که به بخش فرماندهی سیاسی میلیتاریسم جمهوری اسلامی متعلق است بی پاسخ نخواهد ماند. این اولین بار است که جماعت ″اصلاح طلب″ درمقابل رقیب، قدرت ″قانونی″ و زور بازویش را امتحان میکند. دست برقضا همین حالا خبر رسید که سپاه پاسداران میرحسین موسوی را تهدید کرده. شاخ و شانه کشیدنها و تهدیدهای متقابل به سرعت رو به ازدیاد است و اخبار تازه ای از این بابت منتشر میشود. به نظر میرسد تقابل تندتر برای جمع و جورتر کردن اوضاع قبل از نمایش آخرِ معرکه ″انتخابات″ شروع شده باشد.
مقدمات از هم گسیختگی ارکان سیاسی، اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی فراهم است و در ادامه به نقطه تعیین کننده نزدیک میشود. عمر سازشها و چانه زنیهای جناحهای حکومتی کم دوام تر و جدالها دامنه دارترخواهد شد. اینکه حکومت اسلامى تا کجا حضور منحوسش را تداوم میدهد به طبقه کارگر ایران و انسجام حزبیش بستگی دارد. حزب منصور حکمت سر ِ شکست خوردن ندارد. حزب و فعالین داخل آن با اندوختن تجربه کار در شرایط سخت پلیسی و همه کارگران سوسیالیستی که نظرات و منویات حزب ما هر روزه برایشان اهمیت بیشتری پیدا میکند، خود را برای دوران شکل گیری سریعتر قطب بندیهای سیاسی در جامعه آماده میکنند. *